رصد خانه بررسی و تحلیل انقلاب اسلامی

در این وبلاگ به رصد خط مقاومت اسلامی پرداخته خواهد شد.

رصد خانه بررسی و تحلیل انقلاب اسلامی

در این وبلاگ به رصد خط مقاومت اسلامی پرداخته خواهد شد.

رصد خانه بررسی و تحلیل انقلاب اسلامی

ما را از نظرات خود بهرمند سازید.مطالب خود را برای درج در بلاگ به رایانامه mogavemat@chmail.ir ارسال نمایید.
اللهم عجل لولیک الفرج
پیوندهای روزانه

انتخاب گرایش مدیریت - عمومی

دکتر جعفری –دکتر موسوی- دکتر گودرزی

قطعاً افراد مختلفی که مورد مشورت شما تا الآن قرار گرفته‌اند و قرار خواهند گرفت، این اهمیت را به شما یادآوری می‌کنند، اینکه آینده درسیتان، آینده کاریتان و خیلی دیگر از آینده شما به این انتخاب بستگی دارد. تصمیم، تصمیم مهمی است، هر چقدر شما به اهمیت این تصمیم بخواهید توجه کنید، به روش درست ساختن این تصمیم بیشتر نیاز دارید. اگر تصمیم، تصمیم مهمی نباشد مثلا الآن یک کاری را می‌خواهید انجام دهید، خیلی لازم نیست برایش فکر کنید، اطلاعات جمع کنید، آن اطلاعات را دسته‌بندی کنید، مدلی برایش درست کنید، خلأهای آن را بدست آورید، خیلی مهم نیست.ولی اگر آن تصمیم آنقدر مهم است که از زبان خیلی‌ها این مهم بودن و تاثیرگذاری را خواهید شنید، حتماً به روش تصمیم‌سازی باید توجه داشته باشید. پس انتخاب گرایش به زبان ساده این نیست که ببینیم بقیه چکار کردند؟ بقیه گروه چکار کردند؟ دوستانمان چکار می‌کنند، اینها روش‌های منطقی نیست.حتی شنیدن اینکه معمولاً بچه‌های دیگر چکار کردندبه تنهایی کافی نیست، من معتقد هستم که شما باید به این روش ساخت تصمیم توجه کنید یک مدلی در ذهنم هست.معمولاً هم آنرا توصیه می‌کنم. این مدل قابل خدشه و تصرف است ولی یک مدل مبنا است. برای اینکه یک تصمیم خوب برای انتخاب رشته را چطور بگیریم؟ چطور اطلاعات جمع کنیم و آنهارا پردازش کنیم و بتوانیم به نتیجه برسانیم اینست (بحث من کلی است و اصلاًراجع به بازرگانی نیست) :

شما برای رسیدن به این تصمیم، حداقل بیایید دو تا محیط برای رشته‌تان در نظر بگیرید. یکی محیط داخل دانشگاه است و یکی محیط بیرون. محیط داخل دانشگاه مثل: فضای دانشجویی که، خصوصیات شخصیتی، سابقه درسی، ویژگی‌های درسی و تحصیلی‌تان داخل محیط اول که محیط دانشگاه است قرار می‌گیرید. بیشتر از خودتان گروه‌های مرجعتان در دانشگاه، دانشجویان سالهای بالاتر، استادهای دانشکده، گروه، مرتبط با هر سه گرایش در دانشکده، اعضای دانشکده، محیط دانشکده و دانشگاه و... همه در محیط اول است.

یک محیط بیرونی هم فرض کنید که شامل فارغ‌التحصیلان، استادهایی که از بیرون می‌آیند اینجا درس می‌دهند، هیئت علمی سایر دانشکده‌ها و خود دانشکده‌های دیگر، بازار کار هر گرایش و مواردی مثل این را در محیط دوم قرار دهید. شما ببینید مؤلفه‌های تاثیرگذار بر تصمیم‌تان در محیط اول و دوم چیست؟ منحصر در چیزهایی که من عرض کردم هم نیست، می‌تواند موارد بیشتری باشد. همة این مؤلفه‌ها را باید بعنوان منابع اطلاعات در تصمیم‌گیری‌تان دخالت دهید. پس اگر به شمای سادة این مدل دقت کنید، به شما دو سه سطح اطلاعات می‌دهد. اولاً مرز محیط، تعامل این دو محیط، بدون این تعامل، گرایش خوب شناخته نمی‌شود. اگر برای گرایش بازرگانی شما فقط به این نگاه کنید که فارغ‌التحصیلان در چه وضعیتی هستند، یک مؤلفه از محیط بیرون را مبنا در نظر گرفته‌اید حتی در شناخت محیط بیرون هم این کافی نیست. اینکه مدیریت بازرگانی دانشکده چگونه است، استادها چطور است و باز هم یک مؤلفه از محیط داخل را مد نظر گرفتید، کافی نیست. اگر به خودتان اکتفا کنید که شما چه خصوصیات درسی دارید، چه پتانسیل‌هایی دارید بازهم به یک مؤلفه از محیط داخل توجه کردید. اگر نگاه کردید آقای دکتر زرگر، استاد مدعو گروه مدیریت بازرگانی که از دانشگاه دیگری تشریف می‌آورند چه دیدگاهی به این گرایش دارند باز هم کافی نیست، می‌خواهم بگویم یک سطح قابل توجه اینست که شما به همة مولفه‌هایی که فعلاً  به ذهنتان می‌رسد و می‌توانید زیادترش هم بکنید، توجه بکنید ولی به هیچکدام به تنهایی اکتفا نکنید، box اولتان برای جمع‌آوری داده‌ها، قبل از پردازش، اطلاع از همة این مولفه‌ها باشد. یک توجه دیگر ارزش وزنی است که شما به این اطلاعات جمع‌آوری شده و منابع اطلاعاتی‌تان می‌دهید، که برای آدمهای متفاوت مختلف است. بعید می‌دانم یک الگوی استاندارد برایش داشته باشیم که بگوییم. توجه کنید همة دوستانی که مثلاً گرایش مالی می‌خواهند بروند، حتماً بایدریاضیاتشان در سطح خوب باشد، من بعید می‌دانم بشود اینقدر مؤلفه‌ها را برای همه یکسان دید.

شاید اگر کسی ریاضی‌اش هم متوسط باشد، با این پیش‌فرض که گرایش مالی ریاضی ندارد، ولی خصوصیات پشتکار و جدیت را داشته باشد می‌تواند خود را برساند. پس اگر در عامل خوب بلد بودن ریاضی، ضعف داشت، خصوصیت پشت کار می‌تواند جبران کند.

یک سطح دیگر این توجه، اینست که اطلاعاتی که می‌خواهید جمع کنید، نه صرفاً سطح دانشجو، نه فقط استاد، نه فقط بازار کار، بلکه به همة اینها بصورت ترکیبی توجه کنید. پس از الان تا هفتة شانزدهم، وقت دارید اگر می‌خواهید این منابع اطلاعاتی را کامل کنید باید طوری برنامه‌ریزی کنید که بتوانید از مؤلفه‌های مختلف این دو محیط مشورت بگیرید تا پای صحبت آن بنشینید یا به طور گروهی یا فردی، به هر حال باید این boxهای اطلاعاتتان پر شود. یعنی یک آدمی که دعوت می‌کنید حتماً باید از استادهای داخل دانشکده باشد، مثلاً مدیر گروه باشد، کسی که به پراکندگی همة واحدهای آن گرایش، اشراف دارد ضمناً استاد مدعو بیرون دانشگاه هم باید در این box اطلاعاتی باشد.

یک دانشجوی سال پنجم ششم در برنامه‌تان باشد، فارغ‌التحصیل این دانشکده در برنامه‌تان باشد، کسی که در بازار کار هست و اصلاً رابطة علمی‌اش قطع شود، باید سعی کنیم این آدم را پیدا کنیم و مواردی را که می‌گویند بشنویم. همان جا دغدغه‌هایمان برایمان ایجاد می‌شود. گاهی فکر می‌کنیم سؤالی نداریم از یک فارغ‌التحصیل رشتة مدیریت مالی می‌پرسیم، ایشان که صحبت کند، سؤالها برایتان ایجاد می‌شود، به هر حال سعی کنید طی این چند هفته‌ای که از الآن فرصت دارید این برنامه‌ریزی‌ها را بکنید.

بتوانید از همة این منابع اطلاعات بگیرید. یک نکتة دیگر هم که در محیط داخلی وجود دارد، ولی ممکن است ارزش وزنی‌اش برایتان مبهم باشد، خودِ فرد است.

اینکه واقعاً تا الآن با ادبیات دانشجویی، در این دانشکده، حتماً توجه کرده‌اید برای اینکه برای خودتان برنامة کوتاه مدت، بلند مدت، و میان مدت داشته باشید. از شما بیشتر انتظار هست. حتماً باید این برنامه را داشته باشید. درس‌ خواندن‌تان، جدیت در گذران این package  آموزشی‌تان در دانشگاه خیلی مهم است. رویکرد جدید دانشکده دیگر توسعة فعالیت‌ها نیست، تمرکز بر بالا بردن سطح درسی بچه‌هاست. به هر حال با هر توجیهی، این وضع موجود دانشگاه است. ممکن است بگویید نه ممتاز بودن ما در حوزه‌ای بیش از معدلمان خود  را نشان می‌دهد، ولی معدل متر خوب و کافی‌ای نیست.  بعضی از دوستانی که معدلهایشان هم بالا نیست ولی در حوزه‌های دیگر خود را نشان داده‌اند. ولی این عمومیت ندارد. اگر معدلت الان 73 است، خودت حداقل بدان که این را نباید قبول داشته باشی، یا اگر خودتان از معدلتان راضی باشید که وای به حال اول خودتان و بعد دانشکده و دانشگاه، از جهت اینکه ضرر به خودتان می‌زنید، ولی اگر خودتان از معدلتان راضی نیستید، تازه ابتدای آن عامل فردی در محیط داخلی هستید، پس می‌خواهم بگویم ارزش وزنی عامل، به خود شما، واقعاً به خود شما بستگی دارد. داخل آن دو محیط بزرگتر، درست است که فرد مؤلفه است اما مؤلفة بسیار تأثیرگذار است. گاهی شما، علایق قبلی‌تان به گرایش نبوده، ولی در برنامه‌ای که برای خود تدوین می‌کنید همه‌تان باید این برنامه را برای خود داشته باشید آن چشم‌‌انداز را برای خودتان داشته باشید به این جمع‌بندی می‌رسید که من باید بروم گرایشی‌ را بخوانم که تا حالا به آن علاقه نداشتم، اگر این عامل فردی (شناخت از خود و هدفمندی خود) واقعاً به آن رسیده باشید، در این گرایش مورد انتخاب خود موفق خواهید شد والّا به صرف دوست داشتن که در مؤلفة فرد قرار می‌گیرد، نمی‌توانید اکتفا کنید و انتخاب کنید. مؤلفة فرد وقتی تأثیرگذار است که شما هدف داشته باشید والّا یک خوش آمد، روی گروههای دوستی، روی صرف تمایل بدون شناخت، نمی‌توانید آیندتان را بسازید.

خیلی سخت است که الآن ارزش زیادی به خود قائل باشند و به تمایلات فردی‌شان ارزش بالایی دهند و بر این اساس گرایش انتخاب کنند.

کسی می‌تواند به تمایلات فردی و علایقش ارزش وزنی بالایی دهد که قبلاً سراغ هدفمندی‌اش رفته باشد. برای خود چشم‌اندازی داشته و جدیدت خویش برایش ثابت شده باشد و می‌گوید عامل فردی برایم مهم است. در جلساتی شرکت بکند یا نکند تأثیر ندارد، چون به علایق فردی‌اش توجه می‌کند، بقیة عوامل خیلی نمی‌تواند روی او تأثیرگذار باشد. اما من این هشدار را به شما می‌دهم که علایق فردی وقتی تعیین کننده است که بر اساس برنامه باشد، والّا مضر است.

گاهی نا خود‌آگاه تأثیر بیش از اندازه هم به آن می‌دهید. پس آن الگو در ذهنتان باشد، خود شما تک تک به دنبال پر کردن box ها باشید و اطلاعاتتان را تکمیل کنید تا به تصمیم برسید

 

دکتر موسوی - مالی

  من ورودی سال 78 دانشگاه هستم، دانشجوی مدیریت مالی. دانشگاه، فرصت خوبی در اختیار دانشجویان قرار می‌دهد که یکی از گرایش‌های مدیریت را بعد از دو سه سال انتخاب کنند، دانشگاه‌های دیگر اینطور نیست و در انتخاب رشتة کنکور، رشته‌های بازرگانی، صنعتی و اخیراً مالی را انتخاب می‌کنند.

از همان ابتدا بدون اینکه با گرایش‌های دیگر آشنا شوند، درس را می‌خوانند و کار انجام می‌دهند. در دانشگاه ما این می‌تواند برای افراد فرصتی باشد که خود را بهتر شناخته و انتخاب بهتری داشته باشند، بخصوص بچه‌هایی که از رشته‌های ریاضی وارد علوم انسانی می‌شوند، با ماهیت و محتوای رشته‌های علوم انسانی چون آشنایی کمتری ممکن است داشته باشند، طبیعتاً انتخاب طول می‌کشد تا با محیط و حال و هوای رشته آشنا شوند. و فرصت بسیار خوبی دارید، اگر چه همراه با استرس است و حالتی تنش‌زا است. همة ما چنین دورانی را گذرانده‌ایم. خیلی روی تعصّبات اولیه پافشاری نکنید. خیلی‌ها روز اول که وارد می‌شوند می‌گویند می‌خواهم مدیریت صنعتی بروم. در همین لحظة آخر که می‌خواهند فرم را تحویل دانشکده دهند آنرا تغییر می‌دهند. این بحث‌هایی که بین شما می‌شود چندان پایه و اساسی ندارد و انتخاب فردی شما پایه است. آقای دکتر (جعفری) تمام مطالب را عرض کردند که وسعت دیدتان در چه حدی باشد. محیط داخل و خارج و ... حتی جریان علمی گرایش‌ها را در دانشگاههای خارج از کشوررا ببینید، به سایت‌های آنها رجوع کنید، ضمن اینکه کنفرانسهایی برگزار می‌شود.

ببینید جهت‌گیری گرایش‌های مختلف به چه سمتی است. اگر بخواهیم در مورد رشتة مالی که من کلیّتی عرض می‌کنم صحبت کنیم و راجع به کلّیت انتخاب گرایش بحث کنیم.

اینچنین شروع کنم که همة گرایش‌های مدیریت، ماهیت یکسان دارند. یعنی یک چیزی بعنوان سازمان درست شده، که کمک دست بشر باشد، بشر به تنهایی کاری نمی‌توانست بکند، کارهای گروهی را سامان داد و در سازمان شکل داد. حال ادارة سازمان خود مسأله‌ای است، یعنی عده‌ای فقط متخصص ادارة سازمان شدند، ماهیت تمام گرایش‌های مدیریت یکسان است و همه به ابعاد مختلف فیزیکی و غیر فیزیکی سازمان توجه دارند. کسی که رشتة مدیریت صنعتی می‌خواند طبیعتاً متخصص آن هم به انسان و هم به ماشین‌ها توجه دارد، او دنبال اینست که برای تولید برنامه‌ریزی کرده و اینها را کنترل کند، به همین شکل، همین محتوا و ماهیت را در مالی هم داریم، فقط ابزارهایتان فرق می‌کند.

والّا اهداف یکی است و نگران این نباشید که اگر وارد گرایش مالی شوید، ماهیت آن متفاوت از گرایش‌های دیگر است.

دیدها و ابزارها متفاوت است و اینکه کدام ابزار مناسب است بحث کاملاً مسطح و غیر مفید است و بهتر است به این فکر نباشیم که کدامیک از گرایش‌ها برتری نسبت به سایرین دارند، بلکه ببینید کدامیک با چارچوب ذهنی و خانوادگی شما سازگارتر است. معیار خانواده را هم در نظر داشته باشیم ممکن است بعضی بخاطر فضای فکری که در خانواده هست نتوانند وارد بعضی گرایش‌ها شوند یا اصلاً مناسب آنها نباشند و حتماً سعی کنیم با چند نفر در خانواده مشورت بکنیم.

هر کدام از این گرایش‌ها را با دید خود برای آنها حلّاجی کرده و از آنها بخواهیم برای ما رد یا تأیید بکنند. در حوزة مالی اگر خیلی خلاصه بخواهم بگویم، زبان مشترک بیزینس که همان حسابداری باشد، بعنوان نتیجة فعالیتهای مالی و مدیریت مالی خود را نشان می‌دهد، یعنی هرچقدر شما بتوانید مدیریت مالی مناسبی در سازمان داشته باشید حالا چه شرکت باشد چه تولیدی، خدماتی بانک باشد یا در قالب بازار بخواهیم کار انجام دهیم اگر مدیریت مالی خوبی داشته باشیم در نهایت خودش را در صورتهای مالی، منعکس می‌کند و اگر بخواهیم در سازمان دیگر با کسان دیگر صحبت کنیم، در فضای مالی، ادبیات مشترک شما حسابداری است. از این نظر می‌خواهم بگویم نه اینکه حسابداری را کم می‌دانیم کار با این بحث‌ها ندارم، می‌خواهم بگویم مقداری جای text کمتر می‌شود، عدد و رقم وسط می‌آید. یعنی حرفتان را باید در قالب عدد و رقم بزنید.

تجزیه و تحلیل هم می‌کنند، ولی در نهایت وقتی می‌خواهند این data را منتقل کنند یا بگیرند، در قالب مفاهیم حسابداری می‌گیرند. ببینید کار با عدد و رقم برایتان مطلوب هست یا نه! بالاخره در این فضا، مطالعه و تحقیق و ادامه تحصیل و کار در حوزة مالی تا حد زیادی با عدد و رقم سرو کار دارد، یعنی در حقیقت شما حرفتان را باید در یک چارچوب خاص مطرح کنید و هر نوع مدیریتی هم که بخواهیم انجام دهیم در نهایت محورش وضعیت مالی سازمانی است. یعنی در نهایت از شما پاسخگویی در حوزة مدیریت صورتهای مالی را می‌خواهند، یعنی گرچه شما دید منابع انسانی و استراتژیک هم دارید ولی در نهایت حوزة مالی سازمان با ادبیات خاصی پاسخگوی ذینفعان هست دلیل بر برتری و ضعف آن هم نیست فقط می‌خواهم ماهیت را مقداری برایتان باز کنم که ببینید خودتان، با این حال و هوا چقدر می‌توانید خو بگیرید؟ در رشتة مالی بخواهیم بپرسیم چه تحلیل‌هایی در حوزة مالی انجام می‌شود، از مهمترین ابزارها، علم آمار است یعنی شما می‌توانید علم آمار و ریاضیات را بعنوان ابزار در دسترس داشته باشید و بتوانید تحلیل‌هایتان را با این علم انجام دهید خیلی از مفاهیم مدیریتی را حتی در حوزة منابع انسانی، مجبور هستیم که به یک سری مفاهیم مالی و عدد و رقم تبدیل کنیم، پردازش کنیم، دوباره تفسیر کنیم و در قالب مثلاً طرح ارائه کنیم و بدانیم که در این حوزه ما مستقل از گرایش‌های دیگر نیستیم، یعنی هر گرایشی که انتخاب کنیم، بسیاری از تحلیل‌ها مبنایش را در درسهایی داریم که ارتباط نزدیکی با مدیریت صنعتی دارد. ارتباط خیلی نزدیکی بین تحلیل‌های صنعتی و مالی است، نگاه و نحوة استفاده از ابزار متفاوت است ولی ابزارها یکسان است. مدلهای تصمیم‌گیری در حوزه‌های مدیریت صنعتی هست، آنها برای یک حوزه و ما هم در حوزة مالی برای تصمیم‌هایی که مورد نظرمان هست استفاده می‌کنیم. درسهایی که می‌خوانیم همین را نشان می‌دهد، یعنی اگر مدیریت تولید می‌خوانیم، کنترل پروژه می‌خوانیم.اگر or می‌خوانیم فکر نکنیم که فقط برای مدیریت صنعتی است اکثر مقالاتی که در حوزة مالی مطرح می‌شود باید با ادبیات و زبان or مطرح شود.

کمتر شما می‌توانید مقالات finance را ببینید که بخواهد بصورت text چیزی را مطرح کند، بالاخره این ادبیات را در ذهن خود داشته باشید و خود را بی نیاز از گرایش‌های دیگر هم ندانید، نکتة دیگر ارتباط مالی با گرایش بازرگانی است. ما گرچه این مرزبندی‌ها را که عرض کردم خیلی دنبالش نباشیم و در همة حوزه‌ها سعی کنیم اطلاع داشته باشیم.

بخش مالی را اگر شما تبلور فعالیتهای مالی در یک نهاد مالی بدانید، حالا یک شرکت سرمایه‌گذاری یا یک بانک باشد، بانک بازاریابی هم دارد، یعنی در بحث‌های مالی ما نیاز به بازاریابی هم داریم، بازرگانی بین‌الملل هم دارد، یعنی ادبیاتش فرق می‌کند والّا مفاهیم یکسان است. شما حتماً نیازمند این هستید که یک سری مسائل بین‌الملل را بدانید، چیزی که بچه‌های بازرگانی ممکن است بیشتر به آن توجه کنند، خیلی از مدلسازی‌ها با استفاده از تکنیک‌هایی است که در حوزة مدیریت صنعتی مطرح است.

ولی با توجه به اینکه در گرایش مالی یک سری محدودیت‌ها بوده، طبیعتاً طرح بحث شده، ولی اگر بخواهیم در این گرایش موفق باشیم، چنین دیدی بد نیست داشته باشیم.

فقط خواستم چیزهایی بعنوان مفاهیم اولیه داشته باشیم و بعداً مفصل‌تر صحبت می‌کنیم.

 

دکتر گودرزی

قرار نیست در این جلسه راجع به گرایش صنعتی بحث کنیم، ما معمولاً اولین جلسه کلیات راجع به انتخاب گرایش را می‌گوییم، بعد مورد به مورد هر کدام از مدیران گروه، اساتید گروه در واقع توضیح می‌دهند. من هم در لیستی که آقای دکتر نوشته و نگاه می‌کنم، تمام ملاک‌هایی که ما در انتخاب گرایش داریم برایتان گفته شده. من فقط تأکید زیادی روی علاقه دارم، بخاطر اینکه تجربة چند سال نشان می‌دهد که اینکه دانشجو با علاقه رشته را انتخاب کند خیلی مهم است. شما وقتی وارد دانشگاه می‌شوید شاید این بحث باشد که اول انسان رشته را می‌رود و بعد به آن علاقه‌مند می‌شود، اما در گرایش این وضعیت نیست. بالاخره هر کس ویژگی‌های خود را می‌داند،. خیلی در بحث‌های آرمانی و شعاری نروید و فردا که مدرک فوق‌لیسانس گرفتید، با توجه به سوابق تجربی کاری چه کار می‌توانید بکنید یک مدلی است که باید هر کدام از این شاخص‌ها را ببینید، من دیگر وقت نمی‌گیرم، اینکه هیأت علمی داشته باشد اینکه دکتری را آیا می‌توانیم ادامه دهیم؟ بعضی گرایش‌های ما هست که ورودش به مقطع دکتری راحتتر است، بخاطر ویژگی‌هایی که دارد، بعضی‌ها سخت‌تر است بعضی از اینها هست که خودش گرایش تعریف شده در دکتری دارد، بعضی ندارد، اینها را باید بدانید. اینکه یک حوزه مثل مدیریت مالی، بازرگانی، صنعتی چه فیلدهای تخصصی دارد؟ به نظر من در تصمیم‌گیری شما مفید است. بحث مأموریتهای دانشگاه بحث مهمی است که ما در کدامیک از گرایش‌ها برویم که در آینده به مملکت خدمت کنیم من می‌گویم که هر سه، چون در هر سه به اندازة کافی متأسفانه نقطة ضعف داریم که می‌طلبد شما کمک کنید. لذا من وارد این نکات نمی‌شوم، فقط روی بحث علاقه، خیلی تکیه دارم.

 

سؤال دانشجو:

آقای دکتر موسوی بحثی را مطرح کردند و آن تأثیر خانواده بر انتخاب گرایش بود. می‌خواستم بیشتر توضیح دهند؟

آقای دکتر موسوی:

ببینید بعضی از گرایش‌ها هست، ممکن است شما به حوزة مطالعاتی خاصی علاقه داشته باشید ولی اندکی میان مدت جواب دهد و نتیجه‌اش به صورت ملموس ممکن است در قبولی دکتری، یا شغل خوب، یا مثلاً نوشتن کتاب و ... باشد ولی بعضی اندکی دیر بازده‌تر باشند و ممکن است خانواده انتظاراتی از شما داشته باشد. مثلاً ممکن است مسئولیت خانواده را از نظر تأمین مخارج بعهده داشته باشند، طبیعتاً بعضی از گرایش‌ها که می‌طلبد مطالعات زیادی داشته باشد وتوصیه نمی‌شود.

دکتر گودرزی:

در مورد صنعتی بازار کار، تا به حدّ مطلوبی نرسد شما را جذب نمی‌کند چرا که ممکن است مثلاً یک نفر صنعتی برود و مهدویت کار کند!

دکتر جعفری:

نقطة مقابلش زود بازده بودن مالی است که ما درخواست کار برای دانشجویانمان زیاد داریم.

دکتر موسوی:

ضمن اینکه زیاد پیش آمده که فردی در خانوادة شما کارخانه یا شرکتی داشته باشد، طبیعتاً اگر شما گرایشی بروید که بتوانید بعداً در آنجا مشغول به کار شوید و کمک آنجا بکنید، طبیعتاً بهتر است و بدانیم که در طول این مسیر، خانواده یک حامی واقعاً مهم است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی