بیانات در دیدار جمعی از اساتید دانشگاهها1390/06/02
یکى از نتائج یا حواشى حوادث منطقهى ما - که بالاتر از حواشى است - غلط از آب درآمدن تئورىهاى غربى است. همهى تئورىهاى اینها در زمینهى اقتصاد - که حالا وضع اقتصادىشان را دارید مشاهده میکنید - در زمینهى سیاست، ادارهى سیاسى آنها، مدیریت سیاسى آنها، اینجور دارد در این منطقه به گل مىنشیند. بعد از این همه کارى که در این منطقه کردند و نفوذى که پیدا کردند، حضور سیاسى و اقتدار سیاسى آنها اینجور دارد نابود میشود. اینها نشان میدهد که تئورىپردازىهاى غربى در زمینهى سیاست، در زمینهى اقتصاد، تئورىهاى ناقص و عقیم و بىخاصیتى است؛ ما را بیشتر تشویق میکند که برویم به درون خودمان مراجعه کنیم و فکر اسلامى و اندیشهى اسلامى را پیدا کنیم.
بیانات در دیدار رؤسای سه قوه و مسئولان نظام1387/06/19
این نظام ماست. حالا من و شما که مسئول در این نظام هستیم، مظهر واقعى و حقیقى صبر ما، صبر بر این اصول و این مبانى و این پایههاست. باید از میدان در نروید. اینجور نباشد که اگر چنانچه در بارهى قصاص اسلامى، در بارهى اقتصاد اسلامى، در بارهى شکل حکومت اسلامى، در بارهى قانون اساسى شما، هو و جنجال و هیاهو در دنیا راه انداختند- که امکانِ این کار را هم دارند که هیاهو راه بیندازند- شما جا بزنید؛ نه، بر مبانى خودتان پافشارى کنید. مبانى شما، عبودیت خداست، خدمت به بندگان خداست، دشمنى با دشمنان خداست، دشمنى با دشمنان بندگان خداست؛ اینهاست شعارهاى ما. نظام جمهورى اسلامى نظامى است بر این پایهها؛ نظامى است عقلانى، نظامى است دانشى. عقلانیت باید بر تمام ارکان این نظام از بالا تا پائین حاکم باشد؛ اما عقلانیت به معناى تسلیم نیست؛ عقلانیت به معناى هزیمت نیست؛ عقلانیت براى پیش رفتن و در جهت یافتن راههائى براى هرچه موفقتر شدن در رسیدن به این آرمانهاست.
بیانات در دیدار مسئولان اقتصادى و دستاندرکاران اجراى اصل 44 قانون اساسى1385/11/30
ما وقتى به صورت کلان به زمینهى اقتصاد اسلامى نگاه مىکنیم، دوتا پایهى اصلى مشاهده مىکنیم. هر روش اقتصادى، هر توصیه و نسخهى اقتصادى که این دو پایه را بتواند تأمین کند، معتبر است. هر نسخهاى هرچه هم مستند به منابع علىالظّاهر دینى باشد و نتواند این دو را تأمین کند، اسلامى نیست. یکى از آن دو پایه عبارت است از «افزایش ثروت ملى». کشور اسلامى باید کشور ثروتمندى باشد؛ کشور فقیرى نباید باشد؛ باید بتواند با ثروت خود، با قدرت اقتصادى خود، اهداف والاى خودش را در سطح بینالمللى پیش ببرد. پایه دوم، «توزیع عادلانه و رفع محرومیت در درون جامعهى اسلامى» است. این دوتا باید تأمین بشود. و اولى، شرط دومى است. اگر تولید ثروت نشود؛ اگر ارزش افزوده در کشور بالا نرود، ما نمىتوانیم محرومیت را برطرف کنیم؛ نخواهیم توانست فقر را برطرف کنیم. بنابراین هر دوتا لازم است. شما که متفکر اقتصادى هستید و پایبند به مبانى اسلامى، طرحتان را بیاورید؛ باید این دوتا در آن طرح تأمین بشود. اگر این دو در آن طرح تأمین نشد، آن طرح اختلال دارد؛ ایراد دارد.
بیانات در دیدار جمعی از مسئولان وزارت امور خارجه1383/05/25
چون دنیاى سرمایهدارىِ مبتنى بر لیبرال دمکراسى برایش مسألهى عدالت، مسألهى فرعى و درجهى دو و ابزارى است و براى آنها مسألهى نفع و سود و پول مسألهى اصلى است، موجب نمىشود که ما از عدالت به معناى یک مسألهى محورى و اصلى صرفنظر کنیم. ما در قالبهاى اقتصادى و در کارکرد سیاست داخلى و خارجىمان، مسألهى عدالت محور است. اسلام ما این است: اسلامِ معنویت، عقلانیت و عدالت. به اسم اسلام قانع نیستیم که اسلام لیبرال داشته باشیم تا ارزشهاى غربى و ارزشهاى امریکایى را ترویج کند و از روشهاى آنها استفاده کند و با آنها در بخشهاى مختلف همرنگ و همصدا شود و احیاناً دعاى ندبهاى هم بخواند. ما اسلام متحجرِ طالبانى را هم قبول نداریم. نه اینکه حالا قبول نداریم، از اولِ جریان نهضت آن را قبول نداشتیم.
بیانات در دیدار اعضاى هیأت علمى کنگره امام خمینى(ره)1378/11/04
ممکن است فقها و فضلاى ما تلاش کنند و فقهى را که در اختیار ماست و ضعفها و کمبودهاى فراوانى هم دارد، پالایش کنند. این بحث دیگرى است؛ این کار را بکنند؛ اما چیزى که باید مطرح باشد و نظر امام قطعاً این بود این است که مِلء فضاى جامعه، با شریعت و فقه و احکام و عمل اسلامى پُر شود. ایشان غیر از این را در هیچ موردى قبول نداشتند. من یکوقت در بارهى ولایت فقیه با ایشان صحبت مىکردم؛ گفتم قبل از انقلاب، ما با بعضى از فضلا و دوستان بحث داشتیم؛ بعضیها مىگفتند اسلام شیوهى خاصّى در باب اقتصاد ندارد. هر شیوهاى که بتواند آرمانهاى اسلامى مثلًا عدالت را تأمین کند، اسلامى است؛ ولى عقیدهى ما این بود که نه، اسلام خطوطى معیّن کرده و شیوهاى بنا نهاده و چارچوبى براى اقتصاد اسلامى درست کرده و این چارچوب باید تبعیّت شود. ایشان گفتند: بله، این درست است. من نمىخواهم به این قضیه استناد کنم که این حرف درست است؛ مىخواهم استناد کنم که نظر امام این بود؛ یعنى ایشان به کمتر از این اصلًا قانع نمىشدند. آنجایى هم که بحث سرِ احکام ثانوى بود، ایشان به عنوان یک حکم اسلامى و فقهى بر آن تأکید مىکردند. ایشان تا آخر هم همینطور بودند. در خصوص غنا موسیقى ایشان حرف جدیدى مطرح کردند. مبناى فقهى ایشان اینطور بود. براى این قضیه، ایشان استناد فقهى داشتند. البته چیزى که در کتاب مکاسب گفتند، در جهاتى با این تفاوت دارد؛ اما براساس مبناى فقهى مىگفتند؛ بر اساس ضرورت و مصلحت و پسند دنیا نبود. البته ممکن است کسى با کلیّات و جزئیّاتِ این نظر موافقت نداشته باشد؛ خیلى خوب، نظر خودش است؛ لیکن نظر امام تحریف نشود. شما باید خیلى مراقبت کنید که نظر امام واقعاً به گونهاى درآید که در کلمات و کتابها و حرفها و منش ایشان معلوم است. این نکته خیلى مهمّ است و به نظر من یک مسئولیت تاریخى و امانتى بر دوش شماست.
بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتى شریف1378/09/01
مقولهاى به نام «اقتصاد اسلامى» هست و در بارهاش کتاب هم نوشته شده است. برخى از اقدامات اقتصادىِ دولتى هم که از اوّلِ انقلاب تابهحال انجام گرفته مثل فعّالیتهاى بانکى و برخى از فعّالیتهاى دیگر بر اساس همان «اقتصاد اسلامى» است. به نظر من، مشکل اقتصاد کشور، قابل حلّ است و برنامههاى قابل قبولى هم در این زمینه فراهم شده است. سال گذشته، آقاى رئیسجمهور به کمک جماعتى، بعد از تلاش زیاد، برنامهاى را فراهم کردند که به نام «برنامهى ساماندهى اقتصادى» معروف شد. برنامهى خوبى بود؛ آن را پیش من هم آوردند و بنده هم آن را تأیید کردم. اگر همان برنامه اجرا شود، البته نتایج خوبى خواهد داشت. منتها آن برنامه را در همین برنامهى پنجساله گنجاندهاند. اگر برنامهى پنجساله با آن سیاستهایى که ما به طور مشخّص و با مشورت فراوان و کار زیادى که روى آن شده و اعلام هم کردهایم، تطبیق کند، من شک ندارم که در طول پنج سال، اثر محسوسى دیده خواهد شد. نمىگویم بهکلّى همهى مشکلات حل مىشود؛ اما یقیناً اثر محسوسى دیده خواهد شد. مشروط بر اینکه آن سیاستها دقیقاً رعایت شود. البته ما، هم به خود دولت و هم به مجلس سفارش کردیم که مراقبت کنند تا آنجایى که عملى است که فکر هم مىکنیم همهاش یا نزدیک به همهاش عملى است این سیاستها در مواد برنامهها دیده شود.
بیانات در خطبههاى نمازجمعه1378/07/09
اگر ما در زمینهى اقتصادى و در زمینهى تشکیلات ادارى هم توصیهى اسلام را دقیقاً عمل مىکردیم، یقیناً وضعمان بهتر از این بود. ما آنچه را که در زمینههاى اقتصادى عمل کردهایم، متأسفانه یک نسخهى مخلوط است. چیزهایى از اسلام در آن هست؛ اما مخلوط دارد. آن بخشِ مخلوط شده، براى ما هرگز خیرى به بار نیاورده است. امروز نظرات اقتصادى غربى که تا اندکى قبل جزو مسلّمات محسوب مىشد، مورد مناقشهى خود غربىها قرار مىگیرد. واقعاً تقصیر ملتها چیست؟ تقصیر ملتهایى که بهوسیلهى سرانشان به پیروى از این روشهاى اقتصادى مجبور مىشوند، چیست؟ ما بانک بدون رباى اسلامى را در اواخر حیات مبارک امام راه انداختیم، اما ناقص! یکى از همّتهاى دولت فعلى این هست و امیدواریم إن شاء اللّه در این کار موفّق شوند که بانک اسلامىِ بدون ربا را بهطور کامل اجرا کنند. البته قبلًا فعّالیتهاى زیادى شده است؛ اما بایستى قدمهاى بعدى برداشته شود.
پیام به کنگرهی عظیم حج1377/12/28
اسلام با معنا کردن زندگى و هستى و با نشان دادن راه درست آن، انسان را در فراهم آوردن زندگى حقیقتاً سعادتمندانه یارى مىدهد و صراط مستقیم الهى را به او معرفى مىکند. همهى احکام و دستورهاى اسلامى، و همهى خطوط اصلى در شیوههاى سیاسى و اجتماعى و اقتصادى اسلام، و همهى عبادات و مقررات فردى و جمعى اسلام، اجزاء درهمتنیدهى این نسخهى زندگىبخش و سعادتآفرین است.
بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سر دبیران نشریات دانشجویی1377/12/04
ما وقتى مىگوییم منتظر امام زمان هستیم، بیشترین خصوصیتى که براى امام زمان ذکر مىکنیم، این است که «یملأ الله به الارض قسطاً و عدلًا»؛ نمىگوییم: «یملأ الله دیناً و صلاة و صوماً». بااینکه آن هم هست و قسط و عدل در چارچوب دین، بهترین و بیشترین تحقّق را پیدا مىکند، لیکن معلوم مىشود که این عدل، یک مصرعِ بلند درخواستهاى انسان است و اگر این روشى که الآن بعضیها غافلانه دنبال مىکنند و آن، الگو گرفتن از زندگى غربى است، رواج پیدا کند، روز به روز این حالت بدتر خواهد شد. علاج این است که ما خودمان را از دنبالهروىِ فرهنگ غربى در زمینهى مسائل اقتصاد کاملًا خلاص کنیم و نجات ببخشیم. اینطور نیست که اگر کشورى درآمد سرانهاش رقم بالایى است، معنایش این است که این درآمد سرانه به همه مىرسد. شما الآن ببینید در آمارهایى که داده مىشود، فرضاً مىگویند در فلان کشور پیشرفتهى دنیا مثلًا امریکا یا کانادا درجهى حرارت به چهل و دو درجه رسید و فلان قدر آدم کشته شدند. آیا در تهران اتّفاق مىافتد که در چهل و دو درجه حرارت کسى کشته شود؟ یا مثلًا گفته مىشود در فلان کشور سرما به پنج درجه، ده درجه زیر صفر رسید و فلان تعداد انسان یخ زدند. اینها چه کسانى هستند که از حرارت زیاد کشته مىشوند و یا در زمستان یخ مىزنند؟ آنهایى که در ساختمانهایى نشستهاند که با سرما و گرماى آنچنانى اداره مىشود، یخ نمىزنند؛ آنها که سرپناه دارند که یخ نمىزنند و یا از گرما نمىمیرند. این معنایش آن است که طبقاتى در آنجا وجود دارند که زندگى بر آنها سخت است. برزیل امروز هفتمین یا هشتمین قدرت اقتصادى دنیاست؛ اما در آنجا چند میلیون کودک وجود دارد که اینها نه پدر و مادر دارند، نه سرپناه دارند، نه مسکن دارند؛ شبها درکوچهها مىخوابند، در کوچهها هم پرورش پیدا مىکنند، در همان کوچهها هم یا کشته مىشوند و یا مىمیرند! ما نباید دنبال این زندگى برویم. ما نباید دنبال این اقتصاد برویم. شکوفایى اقتصاد معنایش این نیست. شکوفایى اقتصاد این است که به دولت امکان بدهد تا فقر را از میان جامعه بردارد؛ این اقتصاد خوب است. ما بایستى نه فقر یک گروه خاصى را، بلکه فقر عمومى را از بین ببریم. اقتصاد، اقتصاد اسلامى است و همین بایستى تحقّق پیدا کند. البته نباید از حق بگذریم؛ برخى از مسئولانى که من مىدانم و آنها را مىشناسم، دنبال این هستند. اوایل کارِ این دولتِ جدید به من گفته شد سعى بر این است که نظام بانکى را صددرصد اسلامى کنند البته قانون اسلامى است، منتها روشهایى در اجرا وجود دارد که متأسفانه از آن حالت اسلامى بودن خارجش مىکند در آن طرح ساماندهى اقتصادى هم این نکته آمد؛ من هم تأیید کردم. امیدواریم إن شاء اللّه بتوانند چنین کارى بکنند. البته دست که خالى باشد، این کارها یکخرده سختتر انجام مىگیرد. همین کاهش درآمدى که شما اشاره کردید و مربوط به امسال و پارسال است، این تأثیر را دارد. باید این را دانست که اگر واقعاً دست دولت از لحاظ مالى پر باشد، خیلى از این کارها را راحتتر مىتواند انجام دهد؛ اما وقتى پر نباشد، مشکلتر انجام مىدهد. امیدواریم إن شاء اللّه این ایدهها در شما عزیزان زنده بماند. شما مواظب باشید که این خواستها و این آرزوها را از دست ندهید. از حالا به یادتان نگه دارید؛ وقتىکه مسئول شدید، وقتىکه یک امکانِ خوب زندگى گیرتان آمد، همین حرفها یادتان باشد.
بیانات در خطبههای نمازجمعه1374/03/19
اسلام بر قلب مقدّسِ پیغمبر اکرم نازل شد؛ نماز را آورد، روزه، زکات، انفاقات، حج، احکام خانواده، ارتباطات شخصى، جهاد فی سبیل الله، تشکیل حکومت، اقتصاد اسلامى، روابط حاکم و مردم و وظایف مردم در مقابل حکومت را آورد. اسلام، همهى این مجموعه را بر بشریّت عرضه کرد؛ همه را هم پیغمبر اکرم بیان فرمود. «ما من شیء یقربکم من الجنّة و یباعدکم من النّار الّا و قد نهیتکم عند و امرتکم به»؛ پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله، همهى آن چیزهایى را که مىتواند انسان و یک جامعهى انسانى را به سعادت برساند، بیان فرمود. نه فقط بیان، بلکه آنها را عمل و پیاده کرد. خوب؛ در زمان پیغمبر، حکومت اسلامى و جامعهى اسلامى تشکیل شد، اقتصاد اسلامى پیاده شد، جهاد اسلامى برپا و زکات اسلامى گرفته شد؛ یک کشور و یک نظام اسلامى شد. مهندس این نظام و راهبر این قطار در این خط، نبى اکرم و آن کسى است که به جاى او مىنشیند.
بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری1372/05/12
ما با نظام سوسیالیستى هم، به همین اندازه فاصله داریم. نظام سوسیالیستى، فرصت را از مردم مىگیرد؛ ابتکار و میدان را مىگیرد؛ کار و تولید و ثروت و ابزار تولید و منابع عمدهى سرمایه و تولید را در دولت متمرکز، و به آن متعلّق مىکند. این، غلط اندر غلط است. در اسلام، چنین چیزى نداریم. نه آن را داریم، نه این را. هم آن غلط است، هم این. نظام اقتصاد اسلامى، درست است. اینطور نیست که نظام اقتصادى اسلامى، عبارت باشد از هرچه که در هر دورهاى مصلحت باشد. نخیر! نظر شریف امام رضوان اللّه علیه هم این نبود. من خودم یکوقت از ایشان پرسیدم.
اسلام یک روش خاص خود دارد. مسلکى در مسائل اقتصادى جامعهى اسلامى دارد و آن سلک را طى مىکند. اساس سیاست کلّى اقتصادى کشور، عبارت است از رفاه عمومى و عدالت اجتماعى. البته ممکن است یک نفر با تلاش و استعدادِ بیشتر، بهرهى بیشترى براى خودش فراهم کند. این مانعى ندارد. اما در جامعه فقر نباید باشد. هدف برنامهریزان باید این باشد. سازمان برنامه و برنامهریزان کشور، با این سیاست کلّى و بر این اساس باید برنامهریزى کنند.
بیانات در دیدار مردم قم1368/10/19
ما در زمینهى دور کردن مردم از فحشا و فساد، اندکى به اسلام نزدیک شدهایم. جوانان ما، به سلامت و عافیت معنوى و روحى نایل شدهاند و از پوچى و فساد اخلاقى و تردیدها و دلزدگىهاى زندگى، آسوده و رها گردیدهاند. ما در زمینههاى گوناگون اقتصادى، در آن بخشهایى که سیاستهاى اسلامى عمل شد، به اسلام نزدیک شدهایم و در همان بخشها مردم احساس آرامش و آسایش مىکنند. در هرجا هم که وارد مرحلهى اسلام و مقولهى اسلامى نشدیم، مردم در آنجا همان زندگى دشوار و وضعیت ناخوشایند را دارند. کسانى که اهل تحلیل و استدلال و بحث هستند، بردارند فهرست کنند تا براى مردم روشن بشود.
یکى از نتائج یا حواشى حوادث منطقهى ما - که بالاتر از حواشى است - غلط از آب درآمدن تئورىهاى غربى است. همهى تئورىهاى اینها در زمینهى اقتصاد - که حالا وضع اقتصادىشان را دارید مشاهده میکنید - در زمینهى سیاست، ادارهى سیاسى آنها، مدیریت سیاسى آنها، اینجور دارد در این منطقه به گل مىنشیند. بعد از این همه کارى که در این منطقه کردند و نفوذى که پیدا کردند، حضور سیاسى و اقتدار سیاسى آنها اینجور دارد نابود میشود. اینها نشان میدهد که تئورىپردازىهاى غربى در زمینهى سیاست، در زمینهى اقتصاد، تئورىهاى ناقص و عقیم و بىخاصیتى است؛ ما را بیشتر تشویق میکند که برویم به درون خودمان مراجعه کنیم و فکر اسلامى و اندیشهى اسلامى را پیدا کنیم.
بیانات در دیدار رؤسای سه قوه و مسئولان نظام1387/06/19
این نظام ماست. حالا من و شما که مسئول در این نظام هستیم، مظهر واقعى و حقیقى صبر ما، صبر بر این اصول و این مبانى و این پایههاست. باید از میدان در نروید. اینجور نباشد که اگر چنانچه در بارهى قصاص اسلامى، در بارهى اقتصاد اسلامى، در بارهى شکل حکومت اسلامى، در بارهى قانون اساسى شما، هو و جنجال و هیاهو در دنیا راه انداختند- که امکانِ این کار را هم دارند که هیاهو راه بیندازند- شما جا بزنید؛ نه، بر مبانى خودتان پافشارى کنید. مبانى شما، عبودیت خداست، خدمت به بندگان خداست، دشمنى با دشمنان خداست، دشمنى با دشمنان بندگان خداست؛ اینهاست شعارهاى ما. نظام جمهورى اسلامى نظامى است بر این پایهها؛ نظامى است عقلانى، نظامى است دانشى. عقلانیت باید بر تمام ارکان این نظام از بالا تا پائین حاکم باشد؛ اما عقلانیت به معناى تسلیم نیست؛ عقلانیت به معناى هزیمت نیست؛ عقلانیت براى پیش رفتن و در جهت یافتن راههائى براى هرچه موفقتر شدن در رسیدن به این آرمانهاست.
بیانات در دیدار مسئولان اقتصادى و دستاندرکاران اجراى اصل 44 قانون اساسى1385/11/30
ما وقتى به صورت کلان به زمینهى اقتصاد اسلامى نگاه مىکنیم، دوتا پایهى اصلى مشاهده مىکنیم. هر روش اقتصادى، هر توصیه و نسخهى اقتصادى که این دو پایه را بتواند تأمین کند، معتبر است. هر نسخهاى هرچه هم مستند به منابع علىالظّاهر دینى باشد و نتواند این دو را تأمین کند، اسلامى نیست. یکى از آن دو پایه عبارت است از «افزایش ثروت ملى». کشور اسلامى باید کشور ثروتمندى باشد؛ کشور فقیرى نباید باشد؛ باید بتواند با ثروت خود، با قدرت اقتصادى خود، اهداف والاى خودش را در سطح بینالمللى پیش ببرد. پایه دوم، «توزیع عادلانه و رفع محرومیت در درون جامعهى اسلامى» است. این دوتا باید تأمین بشود. و اولى، شرط دومى است. اگر تولید ثروت نشود؛ اگر ارزش افزوده در کشور بالا نرود، ما نمىتوانیم محرومیت را برطرف کنیم؛ نخواهیم توانست فقر را برطرف کنیم. بنابراین هر دوتا لازم است. شما که متفکر اقتصادى هستید و پایبند به مبانى اسلامى، طرحتان را بیاورید؛ باید این دوتا در آن طرح تأمین بشود. اگر این دو در آن طرح تأمین نشد، آن طرح اختلال دارد؛ ایراد دارد.
بیانات در دیدار جمعی از مسئولان وزارت امور خارجه1383/05/25
چون دنیاى سرمایهدارىِ مبتنى بر لیبرال دمکراسى برایش مسألهى عدالت، مسألهى فرعى و درجهى دو و ابزارى است و براى آنها مسألهى نفع و سود و پول مسألهى اصلى است، موجب نمىشود که ما از عدالت به معناى یک مسألهى محورى و اصلى صرفنظر کنیم. ما در قالبهاى اقتصادى و در کارکرد سیاست داخلى و خارجىمان، مسألهى عدالت محور است. اسلام ما این است: اسلامِ معنویت، عقلانیت و عدالت. به اسم اسلام قانع نیستیم که اسلام لیبرال داشته باشیم تا ارزشهاى غربى و ارزشهاى امریکایى را ترویج کند و از روشهاى آنها استفاده کند و با آنها در بخشهاى مختلف همرنگ و همصدا شود و احیاناً دعاى ندبهاى هم بخواند. ما اسلام متحجرِ طالبانى را هم قبول نداریم. نه اینکه حالا قبول نداریم، از اولِ جریان نهضت آن را قبول نداشتیم.
بیانات در دیدار اعضاى هیأت علمى کنگره امام خمینى(ره)1378/11/04
ممکن است فقها و فضلاى ما تلاش کنند و فقهى را که در اختیار ماست و ضعفها و کمبودهاى فراوانى هم دارد، پالایش کنند. این بحث دیگرى است؛ این کار را بکنند؛ اما چیزى که باید مطرح باشد و نظر امام قطعاً این بود این است که مِلء فضاى جامعه، با شریعت و فقه و احکام و عمل اسلامى پُر شود. ایشان غیر از این را در هیچ موردى قبول نداشتند. من یکوقت در بارهى ولایت فقیه با ایشان صحبت مىکردم؛ گفتم قبل از انقلاب، ما با بعضى از فضلا و دوستان بحث داشتیم؛ بعضیها مىگفتند اسلام شیوهى خاصّى در باب اقتصاد ندارد. هر شیوهاى که بتواند آرمانهاى اسلامى مثلًا عدالت را تأمین کند، اسلامى است؛ ولى عقیدهى ما این بود که نه، اسلام خطوطى معیّن کرده و شیوهاى بنا نهاده و چارچوبى براى اقتصاد اسلامى درست کرده و این چارچوب باید تبعیّت شود. ایشان گفتند: بله، این درست است. من نمىخواهم به این قضیه استناد کنم که این حرف درست است؛ مىخواهم استناد کنم که نظر امام این بود؛ یعنى ایشان به کمتر از این اصلًا قانع نمىشدند. آنجایى هم که بحث سرِ احکام ثانوى بود، ایشان به عنوان یک حکم اسلامى و فقهى بر آن تأکید مىکردند. ایشان تا آخر هم همینطور بودند. در خصوص غنا موسیقى ایشان حرف جدیدى مطرح کردند. مبناى فقهى ایشان اینطور بود. براى این قضیه، ایشان استناد فقهى داشتند. البته چیزى که در کتاب مکاسب گفتند، در جهاتى با این تفاوت دارد؛ اما براساس مبناى فقهى مىگفتند؛ بر اساس ضرورت و مصلحت و پسند دنیا نبود. البته ممکن است کسى با کلیّات و جزئیّاتِ این نظر موافقت نداشته باشد؛ خیلى خوب، نظر خودش است؛ لیکن نظر امام تحریف نشود. شما باید خیلى مراقبت کنید که نظر امام واقعاً به گونهاى درآید که در کلمات و کتابها و حرفها و منش ایشان معلوم است. این نکته خیلى مهمّ است و به نظر من یک مسئولیت تاریخى و امانتى بر دوش شماست.
بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتى شریف1378/09/01
مقولهاى به نام «اقتصاد اسلامى» هست و در بارهاش کتاب هم نوشته شده است. برخى از اقدامات اقتصادىِ دولتى هم که از اوّلِ انقلاب تابهحال انجام گرفته مثل فعّالیتهاى بانکى و برخى از فعّالیتهاى دیگر بر اساس همان «اقتصاد اسلامى» است. به نظر من، مشکل اقتصاد کشور، قابل حلّ است و برنامههاى قابل قبولى هم در این زمینه فراهم شده است. سال گذشته، آقاى رئیسجمهور به کمک جماعتى، بعد از تلاش زیاد، برنامهاى را فراهم کردند که به نام «برنامهى ساماندهى اقتصادى» معروف شد. برنامهى خوبى بود؛ آن را پیش من هم آوردند و بنده هم آن را تأیید کردم. اگر همان برنامه اجرا شود، البته نتایج خوبى خواهد داشت. منتها آن برنامه را در همین برنامهى پنجساله گنجاندهاند. اگر برنامهى پنجساله با آن سیاستهایى که ما به طور مشخّص و با مشورت فراوان و کار زیادى که روى آن شده و اعلام هم کردهایم، تطبیق کند، من شک ندارم که در طول پنج سال، اثر محسوسى دیده خواهد شد. نمىگویم بهکلّى همهى مشکلات حل مىشود؛ اما یقیناً اثر محسوسى دیده خواهد شد. مشروط بر اینکه آن سیاستها دقیقاً رعایت شود. البته ما، هم به خود دولت و هم به مجلس سفارش کردیم که مراقبت کنند تا آنجایى که عملى است که فکر هم مىکنیم همهاش یا نزدیک به همهاش عملى است این سیاستها در مواد برنامهها دیده شود.
بیانات در خطبههاى نمازجمعه1378/07/09
اگر ما در زمینهى اقتصادى و در زمینهى تشکیلات ادارى هم توصیهى اسلام را دقیقاً عمل مىکردیم، یقیناً وضعمان بهتر از این بود. ما آنچه را که در زمینههاى اقتصادى عمل کردهایم، متأسفانه یک نسخهى مخلوط است. چیزهایى از اسلام در آن هست؛ اما مخلوط دارد. آن بخشِ مخلوط شده، براى ما هرگز خیرى به بار نیاورده است. امروز نظرات اقتصادى غربى که تا اندکى قبل جزو مسلّمات محسوب مىشد، مورد مناقشهى خود غربىها قرار مىگیرد. واقعاً تقصیر ملتها چیست؟ تقصیر ملتهایى که بهوسیلهى سرانشان به پیروى از این روشهاى اقتصادى مجبور مىشوند، چیست؟ ما بانک بدون رباى اسلامى را در اواخر حیات مبارک امام راه انداختیم، اما ناقص! یکى از همّتهاى دولت فعلى این هست و امیدواریم إن شاء اللّه در این کار موفّق شوند که بانک اسلامىِ بدون ربا را بهطور کامل اجرا کنند. البته قبلًا فعّالیتهاى زیادى شده است؛ اما بایستى قدمهاى بعدى برداشته شود.
پیام به کنگرهی عظیم حج1377/12/28
اسلام با معنا کردن زندگى و هستى و با نشان دادن راه درست آن، انسان را در فراهم آوردن زندگى حقیقتاً سعادتمندانه یارى مىدهد و صراط مستقیم الهى را به او معرفى مىکند. همهى احکام و دستورهاى اسلامى، و همهى خطوط اصلى در شیوههاى سیاسى و اجتماعى و اقتصادى اسلام، و همهى عبادات و مقررات فردى و جمعى اسلام، اجزاء درهمتنیدهى این نسخهى زندگىبخش و سعادتآفرین است.
بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سر دبیران نشریات دانشجویی1377/12/04
ما وقتى مىگوییم منتظر امام زمان هستیم، بیشترین خصوصیتى که براى امام زمان ذکر مىکنیم، این است که «یملأ الله به الارض قسطاً و عدلًا»؛ نمىگوییم: «یملأ الله دیناً و صلاة و صوماً». بااینکه آن هم هست و قسط و عدل در چارچوب دین، بهترین و بیشترین تحقّق را پیدا مىکند، لیکن معلوم مىشود که این عدل، یک مصرعِ بلند درخواستهاى انسان است و اگر این روشى که الآن بعضیها غافلانه دنبال مىکنند و آن، الگو گرفتن از زندگى غربى است، رواج پیدا کند، روز به روز این حالت بدتر خواهد شد. علاج این است که ما خودمان را از دنبالهروىِ فرهنگ غربى در زمینهى مسائل اقتصاد کاملًا خلاص کنیم و نجات ببخشیم. اینطور نیست که اگر کشورى درآمد سرانهاش رقم بالایى است، معنایش این است که این درآمد سرانه به همه مىرسد. شما الآن ببینید در آمارهایى که داده مىشود، فرضاً مىگویند در فلان کشور پیشرفتهى دنیا مثلًا امریکا یا کانادا درجهى حرارت به چهل و دو درجه رسید و فلان قدر آدم کشته شدند. آیا در تهران اتّفاق مىافتد که در چهل و دو درجه حرارت کسى کشته شود؟ یا مثلًا گفته مىشود در فلان کشور سرما به پنج درجه، ده درجه زیر صفر رسید و فلان تعداد انسان یخ زدند. اینها چه کسانى هستند که از حرارت زیاد کشته مىشوند و یا در زمستان یخ مىزنند؟ آنهایى که در ساختمانهایى نشستهاند که با سرما و گرماى آنچنانى اداره مىشود، یخ نمىزنند؛ آنها که سرپناه دارند که یخ نمىزنند و یا از گرما نمىمیرند. این معنایش آن است که طبقاتى در آنجا وجود دارند که زندگى بر آنها سخت است. برزیل امروز هفتمین یا هشتمین قدرت اقتصادى دنیاست؛ اما در آنجا چند میلیون کودک وجود دارد که اینها نه پدر و مادر دارند، نه سرپناه دارند، نه مسکن دارند؛ شبها درکوچهها مىخوابند، در کوچهها هم پرورش پیدا مىکنند، در همان کوچهها هم یا کشته مىشوند و یا مىمیرند! ما نباید دنبال این زندگى برویم. ما نباید دنبال این اقتصاد برویم. شکوفایى اقتصاد معنایش این نیست. شکوفایى اقتصاد این است که به دولت امکان بدهد تا فقر را از میان جامعه بردارد؛ این اقتصاد خوب است. ما بایستى نه فقر یک گروه خاصى را، بلکه فقر عمومى را از بین ببریم. اقتصاد، اقتصاد اسلامى است و همین بایستى تحقّق پیدا کند. البته نباید از حق بگذریم؛ برخى از مسئولانى که من مىدانم و آنها را مىشناسم، دنبال این هستند. اوایل کارِ این دولتِ جدید به من گفته شد سعى بر این است که نظام بانکى را صددرصد اسلامى کنند البته قانون اسلامى است، منتها روشهایى در اجرا وجود دارد که متأسفانه از آن حالت اسلامى بودن خارجش مىکند در آن طرح ساماندهى اقتصادى هم این نکته آمد؛ من هم تأیید کردم. امیدواریم إن شاء اللّه بتوانند چنین کارى بکنند. البته دست که خالى باشد، این کارها یکخرده سختتر انجام مىگیرد. همین کاهش درآمدى که شما اشاره کردید و مربوط به امسال و پارسال است، این تأثیر را دارد. باید این را دانست که اگر واقعاً دست دولت از لحاظ مالى پر باشد، خیلى از این کارها را راحتتر مىتواند انجام دهد؛ اما وقتى پر نباشد، مشکلتر انجام مىدهد. امیدواریم إن شاء اللّه این ایدهها در شما عزیزان زنده بماند. شما مواظب باشید که این خواستها و این آرزوها را از دست ندهید. از حالا به یادتان نگه دارید؛ وقتىکه مسئول شدید، وقتىکه یک امکانِ خوب زندگى گیرتان آمد، همین حرفها یادتان باشد.
بیانات در خطبههای نمازجمعه1374/03/19
اسلام بر قلب مقدّسِ پیغمبر اکرم نازل شد؛ نماز را آورد، روزه، زکات، انفاقات، حج، احکام خانواده، ارتباطات شخصى، جهاد فی سبیل الله، تشکیل حکومت، اقتصاد اسلامى، روابط حاکم و مردم و وظایف مردم در مقابل حکومت را آورد. اسلام، همهى این مجموعه را بر بشریّت عرضه کرد؛ همه را هم پیغمبر اکرم بیان فرمود. «ما من شیء یقربکم من الجنّة و یباعدکم من النّار الّا و قد نهیتکم عند و امرتکم به»؛ پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله، همهى آن چیزهایى را که مىتواند انسان و یک جامعهى انسانى را به سعادت برساند، بیان فرمود. نه فقط بیان، بلکه آنها را عمل و پیاده کرد. خوب؛ در زمان پیغمبر، حکومت اسلامى و جامعهى اسلامى تشکیل شد، اقتصاد اسلامى پیاده شد، جهاد اسلامى برپا و زکات اسلامى گرفته شد؛ یک کشور و یک نظام اسلامى شد. مهندس این نظام و راهبر این قطار در این خط، نبى اکرم و آن کسى است که به جاى او مىنشیند.
بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری1372/05/12
ما با نظام سوسیالیستى هم، به همین اندازه فاصله داریم. نظام سوسیالیستى، فرصت را از مردم مىگیرد؛ ابتکار و میدان را مىگیرد؛ کار و تولید و ثروت و ابزار تولید و منابع عمدهى سرمایه و تولید را در دولت متمرکز، و به آن متعلّق مىکند. این، غلط اندر غلط است. در اسلام، چنین چیزى نداریم. نه آن را داریم، نه این را. هم آن غلط است، هم این. نظام اقتصاد اسلامى، درست است. اینطور نیست که نظام اقتصادى اسلامى، عبارت باشد از هرچه که در هر دورهاى مصلحت باشد. نخیر! نظر شریف امام رضوان اللّه علیه هم این نبود. من خودم یکوقت از ایشان پرسیدم.
اسلام یک روش خاص خود دارد. مسلکى در مسائل اقتصادى جامعهى اسلامى دارد و آن سلک را طى مىکند. اساس سیاست کلّى اقتصادى کشور، عبارت است از رفاه عمومى و عدالت اجتماعى. البته ممکن است یک نفر با تلاش و استعدادِ بیشتر، بهرهى بیشترى براى خودش فراهم کند. این مانعى ندارد. اما در جامعه فقر نباید باشد. هدف برنامهریزان باید این باشد. سازمان برنامه و برنامهریزان کشور، با این سیاست کلّى و بر این اساس باید برنامهریزى کنند.
بیانات در دیدار مردم قم1368/10/19
ما در زمینهى دور کردن مردم از فحشا و فساد، اندکى به اسلام نزدیک شدهایم. جوانان ما، به سلامت و عافیت معنوى و روحى نایل شدهاند و از پوچى و فساد اخلاقى و تردیدها و دلزدگىهاى زندگى، آسوده و رها گردیدهاند. ما در زمینههاى گوناگون اقتصادى، در آن بخشهایى که سیاستهاى اسلامى عمل شد، به اسلام نزدیک شدهایم و در همان بخشها مردم احساس آرامش و آسایش مىکنند. در هرجا هم که وارد مرحلهى اسلام و مقولهى اسلامى نشدیم، مردم در آنجا همان زندگى دشوار و وضعیت ناخوشایند را دارند. کسانى که اهل تحلیل و استدلال و بحث هستند، بردارند فهرست کنند تا براى مردم روشن بشود.